.
نشستِ دیشبِ " چای و کتاب" با مدیرّیت پُر زحمت سرکار خانم فهیمه مسیّبی، نشستِ شلوغ و پُر گفت و گو و در عین حال نشستِ شادی بود.
من چیزهای تازه ای از هنر نمایش و تئاتر یاد گرفتم و همچنین نکاتی در باره کتاب " خُرده جنایت های زن و شوهری" اثر اریک امانوئل اشمیت با ترجمه شهلا حائری .
برای من تا حدودی تعجّب آور بود که این کتاب برغم عرضه دانلودی و پی دی اف و . به چاپ های بیست و چهارم و بیست و پنجم رسیده است.
آقای فائض پور از بچّه های تئاتر کاشان با خُبرگی و پُختگی و تسلّط هم در باره هنر تئاتر و هم در باره کتاب صحبت کرد.
آقای بهمن صادقپور بازیگر قدیمی ( شاید قدیمی ترین بازیگر ) تئاتر کاشان با خاطره های نوستا لوژیکی که در خاطره من از سال های ۵۵ و ۵۶ و ۵۷ دارد، در جلسه حضور داشتند .
دختران و پسران شرکت کننده در نشست ماهانه نقد کتاب" چای و کتاب" برغم جوانی ، بچّه های کتاب خوانده و بی تکبّر و نرمال و بی خطر ( خطر حسودی / کینه توزی های پنهان/ خشم های خاموش) به نظر می رسند .
انشاالله همیشه این گونه خواهد بود.
این جلسات جای امثال من و حاج آقای سربلوکی نیست .
ما بیشتر با حال و هوای غبار آلود و خفّه و پُر تفرعن انجمنی دَم خوریم تا اینجور جاها .
با این حال گاهی که فرصتی دست بدهد ، به این نشست ها هم می رویم .
شیعه گری ما نیز از نوع تشیّع اربعینی که قطعا که برای همیشه کلکش کنده شد ، نیست .
روشنفکر هستیم. شیعه هم هستیم.ولی اربعین ، بی اربعین.
اهل شورش های بنزینی هم نیستیم .
من شخصا حالی برای مسافرت و طناب بستن بر درخت و تاب دادن زن مردم در باغ های پُر از انگور و توت و گلابی و بِه و انار و این چیزها هم نیستم .
ماشینم که نداریم .
پول هم که نداریم .
اهل جنگ و دعوا و بکُش بکُش هم که نیستیم.
با دروغ و دوز و کلک هم که نا آشناییم .
رانتِ آلوده و حرام هم که نمی خوریم.
با خود شیفتگی و پُر مدّعایی هم که رابطه ای نداریم.
خلاصه از عمر ما چند صباحی بیشتر نمانده.
همین نوستالژی ها ی زمستانی و اصغر جوخی که واقعا مرد است و کرسی و کتاب ما را بس.
هم ,کتاب ,های ,تئاتر , ,پُر ,هم که ,در باره ,و کتاب ,که نداریم ,کتاب برغم
درباره این سایت